×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خاطره

× خاطرات دوست دخترها و دوست پسرها
×

آدرس وبلاگ من

alex.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/alex54

خاطره سربازی

بنده در سالها پیش حدود 13 سال پیش سرباز بودم در یکی از شهرهای استان کرمان از آنجایی که من اهل دختر بازی نبودم (بچه مثبت بودم ) سرم پائین بود و اصلا به هیچ دختری نگاه نمی کردم راستش خجالت میکشیدم . و به خاطر محل خدمت من که از نوع خاص بود من از هر لحاظ آزاد بودم و چون من پسر خوبی بودم به من اطمینان داشتند و هر گونه امکانات در اختیار من بود به خصوص تلفن یک روز تلفن به صدا درامد و من هم طبق روال که فکر میکردم از مسئولین مرکز بودند سریع گوشی را برداشتم و طبق عادت سلام کردم صدای پشت خط هم به من سلام کرد و من را به اسم صدا کرد من که یکه خورده بودم دست پاچه شدم وبا عصبانیت گفتم شما آن دختر خانم محترم هم با صبر و حوصله گفت من اعظم هستم ایا دوست داری با هم دوست بشیم ( با لهجه کرمانی ) من که تا به حال با دختری دوست نشده بودم هل شدم و تلفن را قطع کردم (توی دلم به خودم فحش میدادم ) ولی چشمم به تلفن بود که کی دوباره زنگ بزند پس از مدتی او دوباره زنگ زد من این دفعه با آرامش با او صحبت کردم خلاصه به اصطلاح با هم دوست شدیم ادامه دارد
جمعه 26 مرداد 1386 - 8:38:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


ادامه خاطره


خاطره سربازی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

16567 بازدید

10 بازدید امروز

136 بازدید دیروز

366 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements